برای آگاهی مردان

۲ مطلب در خرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰
  • تصویب قانون منع خشونت علیه زنان با بوق و کرنا در سال 2011 در کشور روغنفکرنمای ترکیه
  • افزایش آمار300 تایی قتل زنان در سال 2020 میلادی (خبرپراکنی دویچوله)
  • کنوانسیون شورای اروپا یا کنوانسیون استانبول نام های دیگه قانون منع خشونت علیه زنان یا مخیز در ترکیه ست.
  1. نگرانی از وضعیت حقوق بشر در ترکیه
  2. نگرانی از افزایش کشتار زنان در ترکیه
  3. نگرانی جامعه جهانی از امنیت زنان در خانه
  4. نگرانی از سلامت زنان شاغل در محل کار و منزل
  5. دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد نگران وضعیت آینده کنوانسیون شورای اروپا در ترکیه است.
  6. کشورها نگران وضعیت خشونت علیه زنان، خشونت خانگی، تجاوز در زندگی زناشویی، هرگونه آزار و اذیت و اعمال تبعیض علیه زنان و دختران و ایجاد تساوی بین مردان و زنان هستند.
  7. ترکیه بین 47 کشور عضو شورای اروپا بالاترین میزان خشونت علیه زنان را دارد.
  • شاید فکر کنید این شعارها برای ایران است.
    خیر. اینها شعارهایی ست که روغنفکرهای داخلی و خارجی ترکیه حتا بعد از تصویب کنوانسیون شورای اروپا حتا شدیدتر از گذشته سر میدهند.
  • طبق این قرارداد کشورها متعهدند هرگونه خشونت حتا انجام سقط جنین یا جلوگیری از آن، یا ازدواج زیر 18سال را جرم بدانند.
  • قرارداد شورای اروپا حتا باعث تغییر قوانین ملی و سیاست های قانون گزاری برخی کشورها شده است؛ موجب اجباری شدن آموزش های خاص در آن جوامع شده.
  • پس از خروج ترکیه از قانون مخیز، زنان متحجر همین کشور با شعار « به ترکیه سفر نکنید، اینجا جان زنان در خطرست» مهمترین صنعت درآمدزای آن یعنی گردشگری را تهدید به ورشکستگی می کنند. (ضربه داخلی به منافع ملی)
    بعبارت دیگه حتا اگر چنین قوانینی تصویب واجرا بشه و بعد بخاهید بدلیل ضررهاش ازش خارج بشید، خائنین داخلی شمارو راحت نمیزارن.
  • احزاب ترکیه این مصوبه را تضعیف کننده نهاد خانواده ، مولد خشونت و پرخاشگری، تشویق کننده زنان به طلاق و ترغیب به مستقل بودن در زندگی میکنند.
  • بعد از ترکیه، لهستان نیزا ز این قرارداد خارج خواهد شد . روسیه و آذربایجان اصلا توجهی به این قرارداد نشان نداده اند.
  • در ایران نیز از هرطرف به ماجرا نگاه میکنی زیر فشار سیاسی، لابی گری فاسد و وابسته های تشکیلاتی زنان،  و بدلیل ماهیگیری ها و امتیازات انتخاباتی، پیگیری موضوع شل یا سف شده است.
  • بعد از خروج از این قرارداد، اردوغان به بی کفایتی متهم شده است.
    و زنان در اغلب شهرهای ترکیه هفته ای چندمرتبه تظاهرات و دردسر درست کرده اند.
  • بعد از سالها از اجرای این قانون، حقوق بشر زنان آزاد ترکیه ادعا کرده موارد این قانون هیچگاه بطور کامل اجرایی نشده است.
  • آقای ابراهیم رییسی با تصویب قانون منع خشونت علیه زنان در قوه قضاییه شما کاری کرده اید که مردم الان بعد از مرگ آیت الله هاشمی پشت سر او میگویند (بدلیل موسس وحامی بودن او در تشکل هایی که امروزه در جنگ علنی خانواده-براندازی بسیار فعال هستند). این، قطعا دعای خیر نیست.
  • شعاری که دولت یازدهم مردم را با آن  فریفت یعنی من می آیم که جنگ نشود (اگرچه منظور ظاهری او جنگ نظامی بود، که اصلا معلوم بود نخاهد شد چه تو بیایی چه نیایی)؛ ولی بیش از دو دهه است که کشور بشدت و قدرت با آن درگیرست و آن جنگ برای فروپاشی خانواده است. حتا ازهم پاشی اقتصاد در دولت یازده و دوازده بمنظور فروپاشی قدرت و تاثیرگزاری خانواده بوده است.
  • رجب طیب اردوغان قانون مخیز را در سال 2011 و در سمت نخست وزیری بدلیل کسب رای بیشتر امضا کرد و حالا در سمت رییس جمهوری در سال 2021 به اشتباه خود پی برد. ولی برخلاف مسئولین از میان تهی ما، شجاعت جبران خطایش را داشت.
  • آن قتل های زنان، رسانه ای کردن و اعتراض های گسترده و گاه خشن خیابانی نسبت به این وقایع در ترکیه بعد از 2011 اتفاقی نیست!
  1. شهروندی ترکیه ای ادعا کرد تنها در 65 روز 68 زن کشته شده است.
  2. سمنی در ترکیه ادعا کرده در سال 2019 نسبت به 2 سال قبل دستکم 70% قتل زنان در خانه بیشتر بوده است.
  3. زنان نسبت به 2سال قبل 86% بیشتر خشونت خانگی را تجربه کرده اند.
  • اینها آمارسازی هایی ست که همیشه و در تمام کشورها وجود دارد و چون مورد توجه هم نیست هرچند مدت یکبار تغییرات فاحش و غیر معمولی دارد. بدتر از آن توجیحات مخرب همان زنهایی ست که این آمار را کدبانو بوده اند.
  • «افزایش سالانه آزار خانگی و نرخ رشد بالای خشونت علیه زنان» عنوان تیترهایی در رسانه های ترکیه که حتا پس از توافق منع خشونت نه تنها کمتر نشد که بیشتر هم شد. چنین تیترهای کیلویی و غالبا دروغ در تمام رسانه ی کشورها از جمله ایران و در روزنامه های زرد به وفور دیده میشود.
    دلیل آن هم جذب بازدید مخاطب و درآمد بهتر است نه واقعی بودن خبر.
  • رسانه های ترکیه از عنوان «ارتقای برابری زنان با مردان» یاد میکنند که در ایران با عنوان تبعیض مثبت عمل میشود؛ برابری زنان و مردان ولی زنان کمی برابرتر.
    یعنی در هرجا و در هر سمت و شغلی شایسته سالاری یک شعار نادان فریب است. حتما باید در آن شغل 50 % از زنان بدون درنظرگرفتن شایستگی آن کار انتخاب و به کار گرفته شوند. اعتراض نسبت به این موضوع با خطر نزول درجه خدمتی کارمندان یا انفصال از خدمت آنان با اتهام تجاوز به حقوق زنان مواجه میگردد. فاضلاب مدیریتی دولت یازده و دوازده نمونه چنین تصمیماتی ست.
    طبق گزارش خبر 14 شبکه اول به تاریخ 3/10/00 بالاتر از 90% سقوط تولید و اشتغال در کشور (مدیریت فاسد) ، نتیجه ترک فعل مدیران بوده است.
  • مخالفان حتا تهدید به جلوگیری از ادغام ترکیه به اتحادیه اروپا کرده اند؛ تلاش ترکیه که نزدیک به 2 دهه زمان برده به داد هوا خاهد رفت.
  • روزنامه ایندی-پندنت نوشت سال 2020 دولت ترکیه در حال جدال در مورد چگونگی مهار خشونت افزایش یافته علیه زنان بوده است. این بدان معنی ست که با اتصال به قانون مخیز، ترکیه به جای کاهش خشونت با افزایش آن روبرو خاهد بود.
  • مقامات حزب عدالت و توسعه بطور ضمنی گفته اند در مقررات جاری ترکیه به اندازه کافی قانون برای جلوگیری از منع خشونت علیه شهروندان وجود دارد.
  • موافقان قانون مخیز معتقدند اجرای این قانون با سهل گیری انجام شده و باید با شدت بیشتری به کار گیری شود. این درحالیست که از سال اجرای این قانون آمار قتل زنان بیشتر شده است.
  • داده های WTO سازمان بهداشت جهانی (واضع قوانین مسخره کرونایی میان کشورها) 38% زنان ترک را خشونت دیده می داند. (آمارهای جعلی و بدون سند)
  • در 22جولای2019 درگیری دو زن با یکدیگر که به قتل یکی از زنان منجر شده است، زن قاتل اذعان کرده میتوانسته زن مقتول را زخمی و فرار کند ولی چون مدتی بوده که از همکارانش می شنیده که قوانین تازه ای وضع شده که اگر زنی از کسی شکایت کند، فرد به زندان و شلاق تنبیه خاهد شد. او که بشدت از حبس و زندان ترس داشته آن زن را به قتل رسانده تا شکایتی از او نشود.
  • گروه های مخالف کنوانسیون استانبول پس از 2 سال تجمع و اعتراض مداوم موفق به حذف این قانون از سیستم قضایی ترکیه شدند. آنها معتقدند مفاد این قانون بنیان خانواده را تضعیف و با تشویق زنان به طلاق، ارزشهای دینی و سنتی این کشور را به تاراج داده  است؛ مقوله های جنسی را علنا آموزش میدهد و همجنس گرایی را تشویق و توسعه میدهد.
  • پس از خروج از پیمان استانبول شهردار زن-نواز استانبول تلویحا دولت ترکیه و رییس جمهور رجب طیب اردوغان را تهدید به محاکمه و خلق از قدرت کرده است. (هزینه سازی برای حاکمیت)
  • دبیرکل شورای اروپا این عمل ترکیه را برای زنان ترکیه و سراسر اروپا و حتا آمریکای شمالی بسیار خطرناک ارزیابی کرده است (هزینه سازی برای ترکیه)
  • آمارسازی در ترکیه طوری طراحی شده که از الان که ترکیه در حال خروج از این پیمان ست، خشونت علیه زنان را انفجاری و گسترده نشان دهد.
  • یکی از بخش های کنوانسیون استانبول تلاش و مبارزه در جهت جلوگیری از خشونت علیه زنان، حمایت از قربانیان و به جزا رساندن مرتکبین این خشونت هاست.
    این یعنی درگیرشدن هرچه بیشتر سیستم حکومتی کشورها به تمام سطوح مردم از فقیر تا ثروتمند و از تمام مسائل شخصی، زندگی، کاری، تجارت، تفریحی، درمانی، عبادی و موارد مختلف وجوه زندگی شهروندان.
    یعنی ایجاد نارضایتی و افزایش درگیریِ بین مردمی و بین مردم و حکومت.
    یعنی کشاندن قدرتهای بزرگ منطقه ای به درگیری ها و نارضایتی های درون مردمی و تضعیف کشورها و کشاندن آنها پای میز مذاکره و تحمیل قوانین کثیف اضافه تر به آنها.
  • دولت هایی که قوانین به ظاهر زیبای بین المللی را چشم و گوش بسته قبول میکنند و بر فکر خود پافشاری میکنند (دولت بی کفایت روحانی در ایران) همانند سندهای آموزشی تربیتی 2030 که بعد از آن مجبور به اجرای قانون مخیز شوند، حتا اگر نادان باشند که بسیار بعید است هدفی جز ضربه های سهمگین ملی تا فروپاشی حکومت ها ندارند. تزلزل یک حکومت در منطقه یعنی تهدید کل منطقه، یعنی همان اتفاقی که بواسطه جنگ در افغانستان و عراق برای کل منطقه به بار آمده است.
    جنگ نظامی در کشورها بواسطه فشل شدن و مرورا پوسیده شدن بوسیله جنگ نرم و وضع قوانین زیبایی مانند قانون مخیز است. غصب دولت توسط روحانی که بوسیله دروغ «ما می آییم که جنگ نشود» ، منظور کدام جنگ بود؟
  • تبرئه زنی که همسرش را با تفنگ شکاری کشت.
    رای دادگاه ترکیه: دفاع مشروع در برابر توهین خانگی.
    این زن هنگام خروج از دادگاه میگوید: کلمه ای پیدا نمیکنم که گویای وصف حالم باشد. درهرصورت از تمام کسانی که از من حمایت کردند تشکر میکنم.
    طبق قوانین ترکیه این زن باید اعدام میشد. اگر قابل ارفاق بود به مجازات درجه 1 یا حبس بیش از 24سال تنبیه میشد. ولی صدور آزادی او ترکیه را در شوک فرو برده است.
    صدور این حکم با استقبال و شادی گسترده فعالان حقوق بشر اروپا و همچنین سمن های زنان ترکیه مواجه شده است.
    این نسوان در کنار ابراز این شادی، ترکیه را همچنان به کشوری با قوانین مردسالار و همسو با نابرابری جنسیتی در حق زنان و دختران و کودکان می نامد.
  • خبری دیگه اینکه زنی در انظار عموم به برهنه کردن قسمتی از بدنش مشعول شیردادن به نوزادش میشود. زنی دیگر با دیدن این صحنه یکه میخورد و سیلی محکمی به صورت زن میزند. به گفته خودش زنان دیگری نیز به او اعتراض های زشتی کرده اند. سپس آن زن اتفاق را در شبکه های اجتماعی تعریف میکند و با تلاش برای چهره سازی از آن زن و داستان اشک آوری که تعریف میکند، حالا بکمک آن یکمیلیون بازدید خبری که داشته در پی یافتن زن مهاجم بر اساس همین قانون مخیز است.
    بعبارتی بی عفتی در ترکیه باید علنی و قانونی شود و کسی حق اعتراض ندارد. اعتراض کردن مجازات دارد.
  • شما میتوانید ادبیات گفتاری و نوشتاری پرتوقع و وحشیانه، زیاده خواه، با استدلال های کم ارزش و آبکی و آمارهای دروغ برای ایجاد جریان و تهییج مخاطب را در جمع تمام انجمن های زن-نواز در تمام کشورها بیابید.
  • اندیشکده قم (زن و خانواده): اگر زن اقتدار مرد را بپذیرد، خشونت پیش نمی آید

لینک کوتاه: https://b2n.ir/j06112

  • ۱
  • ۰

شما قضاوت کنید

  1. 1.     آیا کسی هست شهید را برای من تعریف کند؟
    شهید آنسی که با دشمن خدا بجنگد تا در این راه کشته شود. آیا کسانی که از ترس حملات دشمن در خانه قایم میشوند و در آخر کشته میشوند هم شهیدند؟
    معاونت زنان دولت چرا این زنان را به دروغ شهید می­نامد؟
    طبق آمار این معاونت، ایران حدود6500 زن شهید و بیش از 5500 زن جانباز دارد. جالب است که بدانید خلق این آمار فقط در دهه گذشته اتفاق افتاده.
  2. 2.     آیا چیزی درباره قانون منع خشونت علیه زنان می­دانید، که تصویب آن بزودی در مجلس نهایی می­شود؟
    تنها به یک نکته آن اشاره کنیم که به زودی زمانی میرسد که اگر زنی با بددهنی شما را عصبانی کرد، اگر به او کوچکترین حرفی بزنید که ناراحتش کنید، او با شکایت به کلانتری زنانه محل میتواند شما را از حداقل چند ساعت تا چند روز حبس کند تا زمانی که حکم دادگاه علیه شما صادر شود و مابقی جریمه (نقدی یا حبسی) خود را تحمل کنید.
  3. 3.     بارها شده است شکایت پایمال شدن حقوق مردان و زنان و خانواده بدلیل وضعیت خراب فرهنگی کشور به دستگاه ها و افراد مسئول رسانده شده؛ ولی صریح ترین جوابی که دریافت شده است این بوده که ما تنهاییم و اگر حرفی بزنیم موقعیت زندگی و کاری مان به خطر می­افتد.
  4. 4.     چرا نقض مکرر و مکرر مسئله حجاب در کف خیابان­ها، مراسم­های فرهنگی و حتی جشن­هایی به اسم انقلاب و پیروزی و مردم، اتفاق می­افتد؛ هرسال به این وضعیت اعتراض می­شود ولی بازهم سال بعد روی دست سال قبل می­زند؟
    چرا باید بی عفتی در مسئله حجاب که در خصوصی­های بازیگران و برخی افراد مشهور اتفاق می­افتد و به راحتی منتشر می­شود (چه این اتفاق در داخل کشور باشد چه صدبرابر بزرگتر در خارج کشور) ولی بازهم نماد فرهنگی کشور ما همین افراد هستند؟
  5. 5.     چرا صداوسیما با تهیه اینهمه سریال، مسلسل­وار دنبال هتک حرمت مردان و خانواده است. نمونه ای از خروار: ستارخان، مدینه، 60درجه، محکومین، عقیق، شب دهم، زعفرانی، نابرده رنج، تبریز در مه(همه ساخته­های آقای ورزی)، گسل، شمعدونی، آشپزباشی، لیسانسه­ها، من یک مستاجرم، هشت­ونیم دقیقه، آخرین بازی، عدالت خانه، پایتخت، آوای باران، دیواربه دیوار، پرستاران، آب پریا و بسیاری دیگر. به حقیقت لیست این فیلم و سریال­ها تمامی ندارد. اگر به مردان و زنانی که در فیلم و سریال­ها نمایش داده می­شوند دقت کنید در نهان ذهن شما مردان اینگونه­اند: مرد ضعیف ، مرد معتاد ، مرد خنگ و عقب افتاده ، کلاهبردار و سوء استفاده­گر وگرگ صف؛ درحالیکه زنان فداکار، باهوش و همیشه مظلوم­ند. زنان همیشه سر کلاس درس و دانشگاه؛ مردان سیگاربدست، کارگر کنار خیابان و هاج­و­واج زل زده به دوربین فیلم­بردار.
    توهین های مکرر رسانه­های جمعی و فرهنگی به مردان، ممکن است مانند ناراحتی در زنان، واکنش لحظه­ای نداشته باشد؛ ولی به مرور به پرخاش در جامعه، در خانواده، طرد از جامعه، طرد از اولویت اشتغال برای مردان و درنهایت به بزه­کاری و اعتیاد کشیده می­شود. آیا شما چنین مواردی را نمی­بینید؟ و بدتر از آن آیا گوش ناشنوای مسئولین کشور را نمی­بینید؟
  6. 6.     چرا جامعه زنان ایران فکر میکند از ابتدای خلق بشریت حقوقش پایمال شده و در 3دهه گذشته و مخصوصا بعد از جنگ سعی دارد حق خود را در دارایی­های مرد تعریف کند؛ و درنتیجه به اصطلاح خودشان آنهارا از حلقوم مرد بیرون بکشد. بیشتر از3دهه است حقوق شهروندی مردان روزبه­روز بیشتر پایمال می­شود؛ بگونه ای که جامعه زنان در20سال گذشته در سخنرانی­ها و رسانه­های مطیع زنان، چیزی از فحاشی به مرد کم نگذاشته­ است.
  7. 7.     درکجای تاریخ مدیریت زنان واقعا موثر بوده است که در چندین دولت گذشته تبلیغ برای مدیریت زنان را در بوق و کرنا کرده­اند. نتیجه واضح مدیریت کنونی زنان (چه بدست گرفتن یک کرسی مدیریتی، چه مدیریت با فشار روانی و تبلیغاتی بر قسمتی دیگر از حکومت ایران) بکارگیری بیشتر زنان در اشتغال دولتی (درهرگوشه و کناری نمونه واضح آن نمایان است)، خلع ید و بیکاری بیشتر مردان از اشتغال، افزایش طلاق و کاهش ازدواج، آتش دائمی در زندگی­های مشترک کنونی (پیداکردن یک زندگی آرام در کشور حکایت سوزن است و انبار کاه)، فساد فراگیر جنسی (چه بسیار واضحتر از گذشته در سطح جامعه و چه پنهان در لایه­هایی که گفتنش باعث دردسر برای نویسنده خواهد شد)، کاهش توان اقتصادی پسران برای تشکیل خانواده، افزایش نزاع های خیابانی و درسطح جامعه (که حتما و قطعا از ناآرامی و امن نبودن درون خانواده می­آید)، افزایش قتل مردان متأهل و زنان متأهل به دلایل خانوادگی، تعریف نادرست خیانت در زندگی زناشویی و چسباندن برچسب سیاه و کثیف آن به پیشانی مردان و پسران ایرانی، خطر واضح و بسیارخطرناک شیوه تربیتی کودکان در پای ماهواره یا مهدکودک­ها یا به کمک سندهایی مانند 2030، مبارزه با دین، بی­دینی گسترده و لجاجت بر نمایان کردن آن در کشور (تاآنجا که اظهار دینداری درجاهایی باعث سرافکندگی و تحقیر فرد میشود)، تن­فروشی زنان بدلیل فقر (درحالیکه تازیانه­های آن ازطرف رسانه­های زن­پرست، دائما بر جنسیت آلوده مرد (آلودگی از نگاه آن رسانه) نواخته می­شود). موارد بسیار است: گوشه­ای از مسائل اقتصادی، اغلب مشکلات فرهنگی، گوشه­ای از سیاست خارجه و مسئله تحریم­ها و موارد دیگر نتیجه آنست.
  8. 8.     هدف از ورزش زنان چیست؟ جامعه زنان مگر نه اینکه از ابتدا قول می­داد که ورزش زنان آلوده به بی عفتی نشود و صرفا در حد تندرستی زنان باشد؟ به چه دلیلی و لابی با کجا، ورزش زنان به قهر­مانی و درنتیجه خروج از کشور بدون اذن از پدر و همسر تمام شد؟ (هیچ می­دانید مجلس در سکوت خبری لایحه­ای از طرف دولت را تصویب کرد که به موجب آن زنان میتوانند بدون اجازه شوهر یا پدر خود به بهانه ورزش یا تحصیل بدون محدودیت زمانی از کشور خارج شوند؟) آیا الان که پای زن ایرانی مجاز است180درجه در بلاد خارجی و پیش چشمان نامحرم خارجی باز شود باز هم ورزش می­کند؟ مادران بزرگ ما که مشکل جسمانی و سرطان­های جدید زنانه نداشته­اند، بازهم در بلاد خارجی لگدپراکنی می­کرده­اند؟ اگر مردخارجی برای ورزش و مربی شدن زنان به آنها محرم است، چرا مرد ایرانی هنوز نامحرم است؟ عرف چندش­آور ساختگی ما، مرد ایرانی را به اسم حجاب و حیا از تماشای تلویزیونی  آن ورزش هم محروم میکند.
    از سالها لگدپرانی دختران در کشورهای مختلف مستند می­سازند و در تلویزیون با هزینه گزافی تبلیغات می­کنند به اسم ورزش اسلامی زنان، درحالیکه وکیل الدوله نسوان در مجلس با پیگیری و نامه­نگاری­های پی­در­پی از رییس آموزش و پرورش و از کودکان و نوجوانان بصورت اخص می­خواهد به تماشای آن بروند. چقدر منافع مالی در میان بوده که این نماینده مجلس حتی حاضر شده از بودجه یک وزارتخانه بی­پول بتیغد و به حلقوم کسانی دیگر بریزد؟ واقعا دلیل اینهمه توجه به چنین موضوعی چیست؟ که از اساس خلاف عرف و دین کشوری مانند ایران است، آنهم این حرکت از جامعه زنانی که هرجا توانسته از سر انتفاع به سبک زندگی فاطمه سلام­الله­علیها پنچول انداخته، چرا در این مورد کاملا خلاف زندگی بزرگان دین عمل میکند؟ حرکت­های منافقه زنان تا کی باید تکرار شود و مردم آنرا نبینند؟ تا کی جامعه زنان مسئول ایرانی باید از دین بمانند دستمال یکبار مصرف استفاده کنند و زمانی که دلسوزان آنها را به شیوه غلط گذشته­اشان هشدار میدهند، شانه­اندازی میکنند؟ تورا به خدا کسی جواب این سوال را بدهد، سبک رفتاری زنان تا کی باید شترمرغی باشد؟ و بدتر از آن مسئول بالادست او بااینکه خطای مکرر و قابل پیش­بینی این موجود را می­بیند، ولی از ترس بیکاری شغلی، دهانش دوخته می­شود. آیا انتظار آن زمانی را می­کشیم که دیگر مسئولی نباشد که چنین نگرانی­هایی داشته باشد؟ یعنی خودش هم بشود همان آب گل­آلوده که همه جا هست؟
  9. 9.     مگر کشور کم مشکل دارد که جامعه زنان (بخوانید فمینیست­های معاند حکومت و آرامش در کشور) برای تفریح و لذت بی­ادبانه خود و تماشای ورزش در ورزش­گاه­های مردانه هنجارشکنی میکنند، موج فرهنگی و فحاشی به نظام راه می­اندازند. سال­های سال است زنان معلوم­الحال داخلی به کمک آن زنان نجس خارجی، پرده بی­آبرویی ایران را در این موضوع دست گرفته­اند و چه هتک حرمت­ها و بی­آبرویی­هایی در سطح بین­الملل راه نینداخته­اند.
    آیا کسی تبلیغات دروغ این زنان را باور می­کند؛ درحالیکه اگر بنابه تماشای مسابقات باشد، تماشاچیان مسابقات در سالن­های زنان هیچگاه از چند10نفر بیشتر نبوده است.
  10. 10.   چه شد که رقابت در کسب قدرت در ایران بشدت کنونی رسید؟ مگر آقای خمینی نگفت که «ماها خادم ملت هستیم، خدمتگزار شما ملت هستیم» ؟ آیا یک شهروند در تهران باید با حقوق یک­ونیم میلیون تومانی که نصف آن برای اجاره یک خانه معمولی سوخت می­شود، بتواند زندگی کند ولی بعضی مسئولین با 10و20میلیون تومان (حقوق کاملا عادی مدیران بالایی) نتوانند؟ کجا دیده­اید سطح زندگی یک خادم از مخدوم خود چندین10برابر بالاتر باشد؟ تعیین حقوق موردنیاز کارگر دست عده­ای­ست که نمیدهند؛ ولی تعیین حقوق مدیران از بیت­المال است و دست خودشان؟ این وسط زنان چرا تشنه قدرت، یا تسخیر مرجعیت شده اند؟ اگر آلودگی کنترل نشود، چه شود!
    شفاف سازی اطلاعات و بازرسی شفاف از مسئولین چه زمانی در ایران شروع می­شود؟ توجه کنید: امروز 22بهمن است؛ تاریخ را بیشتر بخوانید.
  11. 11.   همیشه می بینیم که رسانه ها با درد پرستاران و معلمان می نالند و مسئولین با اشک آنها اشک می ریزند. اینها دسته ای از همین مردم ایرانند که قطعا همسایه و خویشاوندانی از جنس کارگر دارند. صدای کارگر به کجا می رسد؟ در رسانه ها که چشمی برای اشک ریختن بر مظلومیت آنها وجود ندارد. چشم خودشان هم که خشکید. تنها فایده ای که کارگر برای مسئولین دارد اینست که از آن نردبانی برای خود بسازند و دائما بگویند: کارگر، کارگر. ولی انتهای این شاهنامه بسیار خسته کننده و امیدسوز است. مگر همان تشکل های کارگری نبودند که اول انقلاب تحصن کردند و کارخانه ها را معلق، تا به انقلاب کمک کردند؟ حالا چرا همه اینها قلع و قمع شده؟ حتی دورهمی خودجوش کارگری هم فسادانگیز شمرده می شود وچماق نیروی انتظامی؟
  12. 12.   حنبش زنان از ابتدا و با سهم خواهی از حکومت، با شعار نابرابری جنسیتی به دنبال فراهم کردن امکانات و رفاه بیشتر برای هم­جنس خود بود. این آغاز از اشتغال برای زنان و بهم زدن توازن نیروی جنسیتی بازار کار شروع کرد. در ابتدا تعداد کثیری از نیروهای مرد بدلیل افت دستمزد و کم شدن شدید کار بدلیل هجمه ورود زنان به بازار کار و حمایت همه جانبه دولت­های مختلف از آنان، بیکار و خانه­نشین شدند. بعد از فتح این قله، جامعه زنان پس از مدتی با شعار شایسته سالاری، بدنبال حذف نیروی کارآمد میانی مرد شد. پس از فتح آن نیز، بدبختانه اکنون با شعار تبعیض جنسیتی مثبت به نفع زنان، مدیرکل، معاون و رییس بودن و (حتی مرجعیت در بعد دینی) را حق خود میداند. چراکه قله های پشت رو را یکی پس از دیگری بصورت ضالمانه و با کم­کاری مردان فتح کرده است.
    بنابه فطرت آفرینش، برای کارهای سخت و خشن، مردان، و برای کارهایی ملایم­تر من­جمله پرستاری وآموزش زنان مناسب­ترند. ولی آیا فشار و لابی زنان کشور این اجازه را به آنها میدهند؟ یا فرهنگ غلط2دهه گذشته باعث مردواره شدن زنان شده است؟ تا زمانیکه فرهنگ غلط اشتفال و دستمزدهای ناچیز و تعداد شغل کم و نیروی کار متخصص و آموزش دیده بیکار مرد و برخلاف آن نیروی شاغل فراوان زن در جامعه موج می زند، تمام شعارهای دلسوزانه نمای مسئولین بی بخار کشور، فقط شعارست. نهاد خانواده قدیمی نه پایدار میماند و نه خانواده جدید شکل میگیرد. آیا معنی کل این حرکات، از ریشه سوزاندن نسل و فرهنگ ایرانی نیست؟
  13. 13.   روز به روز، دریغ از دیروز
    فرهنگ مناسب گذشته­گانمان برای ازدواج فراموش شده و رسوم غلط و فشارهای مالی و روانی امروزه آن بر گرده پسر سنگینی میکند. ازدواج امروزی مانند قیف سرگشادی­ست که ورود به آن نه چندان سخت (بهمراه تشویق­های زیبای خانواده و جامعه) ولی به محض ورود به آن تمام آن همراهان به یکباره جا خالی میکنند تا اگه خدای ناکرده پسر به سر تنگ این قیف رسید، زندگی و حیات برایش سخت شود. فوج فوج آمار پسران زندانی مالی و زندانی مهریه در رسانه ها داده می­شود و آنقدر اطلاع رسانی کرده اند و دست همراهی نبوده، گزارش های حقیقی جدید به استهزاء و غلوگویی بیشتر شبیه است. ریسک بزرگ پسر آنست که میداند مجبور است مهریه و نفقه و اجرت المثل و نحله و فلان و فلان را باید بدهد، ولی نیز میداند که بهیچوجه امنیت شعلی درجامعه ندارد، امنیت آبرویی در جامعه ندارد، امنیت تربیت فرزند و حفاظت از زن و زندگی را بدلیل قانون های خلق­الساعه مجلس و دولت، ندارد (اشاره به قانون منع خشونت علیه زنان، قانون خروج آزاد زنان کشور بدون اذن ولی، قانون مهریه، قانون طلاق به نفع زنان، قانون به باد رفتن اموال مرد بعد از طلاق، شروط ظالمانه، الزام­آور و متحجرانه ضمن عقد، قانون هم­کفوی برای زن، قانون حق انتخاب شغل مرد توسط زن، قانون حق انتخاب مسکن توسط زن و موارددیگر...) .
    ازدواج قراردادی­ست میان 2نفر که... . چرا مردانی که مثلا30سال گذشته ازدواج کرده اند، باید با قوانین ظالمانه و مردستیز امروزی محاکمه شوند و مورد ظلم واقع شوند؟ چه بسیار جوانانی دیده ایم که اصول اسلام در ازدواج من­جمله مهریه را علنا قبول ندارند و در خواستگاری ها اعلام میکنند.
    پاسدار قوانین کشور کجاست؟ به خودمان نگاه کنیم. ما چه کسانی را به مجلس و دولت فرستاده­ایم؟ چرا همیشه همه ما زمان انتخابات در جو اوضاع غرق و مبهوتیم و باید خود و فرزندانمان سالها و دهه­های بعد از آن چوب انتخابمان را بخورند؟
    چند هزار موسسه مردم محور حامی حقوق زنان در کشور وجود دارند که همگی موافق آزادی زندانیان زن هستند. چه زنانی؟ زنانی که شوهر کشته اند، زنانی که معتادند یا بدلیل افتادن در تله اشتغال یا چاه سیاه روشنفکر شدن، بدهی های مالی به بار آورده اند. جامعه بدطینت زنان با شعار فریبنده «مادران نباید زندانی شوند» از طرق مختلف تبلیغاتی من جمله با هزینه های هنگفت میلیونی پیامکی یا آگهی درصدا یا سیما سعی در فریب مردم و کمک به این زنان دارد تا موجودیت خود را توجیه کند.
    ولی
    آیا کسی برای حال مردان جوان خسته و دلمرده­ و گاها تازه داماد که زمان زیادی از شروع زندگی مشترکشان نمی گذرد ولی الان در زندانند، جگرسوز میشود؟ آیا یک پسر با آنهمه ناامنی در زندگی، حق ندارد از بهترین ساعتهای زندگی لذت ببرد؟ آیا مردی که برای تأمین معاش زن و فرزندش [بدبختانه تامین معاش امروزه برای مردان به جای زندگی، تبدیل به باری بر دوش او شده] کاسبی یا تجارت میکرده ولی بدلیل وضع یا کنسل کردن قوانین لحظه ای و دوره ای در کشور، مقروض شده، کسی دل میسوزاند؟ چرا یک مرد صنعتی مولد تا زمانی که صنعتش را با هزار چنگ و دندان نگه داشته تا نفعی برای خود و همشهریانش باشد تا سربار جامعه نباشد، وقتی به گرفتاری افتاد همه سنگش میزنند؟ هم سنگ به خاطر دلسوزی هایش هم سنگ برای بدهکاری هایش. آیا این مرد، زن و فرزند و اقوام و خویشان ندارد؟ جامعه چگونه از این مرد زحمتکش الگوسازی میکند؟ نتیجه کنونی اقتصاد کشور چقدر به این مغافل فرهنگی مربوط میشود؟
    بارها شنیده ایم مردانی که دست به قتل های خاص زده اند. اگر زن شوهرداری با مرد دیگری رابطه پیدا کند و بعدا این رابطه فاش شود و بعد از آن شوهر به دست مرد دوم کشته شود، مرد زندانی و محکوم به اعدام میشود. بارها تکرار و کپی این اتفاق را شنیده ایم. ولی دقت کنید؛ یک زن شوهردار برای لذت جنسی خود، مردی را اغفال و متلذذ میکند. درآخر همین زن، مرد دوم را برای قتل شوهرش میفریبد. بعد از این ماجرا، 2مرد مرده داریم و یک زن بیوه که سربار جامعه یا خانواده پدری خود میشود؛ بدون آنکه محکومیت و حبس خاصی کشیده باشد.
  14. 14.   موضوع تعدد زوجات و ازدواج موقت از حقوق حقه زنان است. ولی ضدفرهنگی در کشور موضوع را دقیقا عکس جلوه میدهد.
  15. 15.   بودجه کشور بشدت حیف و میل میشود. جای جای کشور از مدیریت کمتر فاسد ولی بیشتر ناکارآمد گلایه میکنند. ولی بدلیل وضع قوانین زن سالارانه در تمام نهادهای دولتی از کوچکترین تا بزرگترین آنها، بخش یا معاونت یا ریاست زنان وجود دارد. کار خاصی هم نمیکنند. دقت در اعمال آنها که میکنید می بینید نسوان همان آتش هایی که در منزل میسوزانند، در آنجا به گونه ای دیگر درو میکنند.
  16. 16.   آن مسئولین فرهنگی کشور که قدرت و سرمایه دستشان است اصلا به مقوله الگوسازی افراد برای جامعه توجه ندارند. اینهمه زن بازیگر یا نماینده مجلس که در خارج کشور کشف حجاب کردند؛ و اکنون بدبختانه از کشف حجاب به بی عفتی و بی ناموسی و گاها فحاشی به نظام رسیده اند را چه کسی الگو کرد و چه کسی سروسامان میدهد؟ اصلا مگر سامان پذیر هم هست؟
  17. 17.   مردان در مسئله تفریح، شادی وسرزندگی، بهداشت و درمان آنقدر غریبه­اند و عقب نگه داشته شده­اند که حتی نمیدانند مریضی های خاص مردان اصلا چه معنی ای دارد؟ چیست؟ چه سالی از زندگی ممکن است دچارش شوند؟ چگونه باید در جوانی پرهیز داشته باشند! چقدر با خطر مرگ در این موارد  مواجه­ند؟ ولی آنطرف بوم را نگاه کنید. شهری در ایران وجود ندارد که حداقل یک درمانگاه یا بیمارستان مخصوص زنان نداشته باشد. لااقل 5دانشگاه مخصوص برای آموزش زنان داریم که شعبه های مختلف و فراوانی در کشور دارد. خود زنان که مقوله زایمان را به مثابه «ترب آخر انداختن در زندگی یک زن» میدانند، از ماهها قبل از زایمان به دکتر و مشاوره های گوناگون دسترسی دارند. درحالیکه اغلب مردان بدلیل سختکوشی یا برخی بدلیل بی پولی شان درمان را به تعویق یا برای همیشه کنسل میکنند تا زمانیکه سر دوراهی مرگ و زندگی قرار بگیرند. و بدبختانه باید گفت تعدادی از همین ها هم که دیگر درمان پذیر نمی شوند.
    حقیقتا چرا شکاف مراقب از زندگی و سلامتی مردان و زنان ایران تا این حد بزرگ و متحیرکننده است؟ زنان با کوچکترین دلیلی نگران سلامتی خود، بعلاوه اینکه هزینه آن تا درمانش اهمیتی ندارد؛ آنطرف بوم، مردان با مخاطره های بسیار زیاد در زندگی و حتی مواجه های خطرناک با مرگ، ولی بدلیل ترس از کسری درآمد یا بی توجهی به خود بر اثر دغدغه کاری و زندگی، دردهایشان اغلب زمانی دهان باز میکند که لااقل درجوانی به ازکارافتادگی شان می رسد. دراینجا آمار مرگ و میر کارگران ساختمانی و کارگران صنعتی زیاد و بدون مراقبت و هشدار دستگاه های مربوطه است.

     برای ما دلی ست پر درد و برای آن مسئول گوشی ست ناشنوا.

    2نکته را فراموش نکنیم:
    اول، نتیجه سالها فعالیت تشکل­های فرهنگی نشان میدهد گوش شنوایی در کشور وجود ندارد. همه شما مشکلات را بهتر از ما میدانید. و بهتر از ما هم میدانید که درمان نشده و خیالی برای آن نیست ! پس عاقبت امر چه خواهد شد؟ این نتیجه که  دقیقا برعکس شعار سال رهبری است (همدلی و همراهی ملت و دولت).
    دوم، اهانت به هر مرد و پسری در جامعه اهانت به حداقل نیمی از وجود هر زن است. چون هر بشری از یک زن و مرد به دنیا می­آید. زن ایرانی حداقل یک پدر، همسر و برادر دارد. بااین هجوم عظیم فرهنگی به مردان ایرانی، یک زن چطور راضی می­شود به قیمت دلخوش کردن خود، به نزدیکان خونی­اش هم اهانت شود.

    بیایید از نابودی خانواده جلوگیری کنیم  و از پدران و مردان زحمتکش جامعه الگوسازی کنیم.
    حمایت از مرد، حمایت از خانواده ایرانی­ست.
    جلوی تبعیض جنسیتی علیه مردان را بگیریم.





لینک کوتاه: https://b2n.ir/r91782